4/20/2006

مروارید شب چشمات

یاد مروارید شب چشمات منو کرده غرق رویات.
لبهای خشکم و چشمای تو نمناک میکرد
گونه های خیسمو دستای تو پاک میکرد
برق چشمات آسمون تاریکمو آفتابی کرد
شوری اشکات زیرلبم برکه دلم دریایی کرد

پ. ن

سفر کردم که از یادم بری دیدم نمیشه
آخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمیشه
غم دور از تو موندنیه بی بال وپرم کرد
نرفت ازیاد من عشق،سفرعاشق ترم کرد
هنوز پیش مرگتم من
بمیرم تا نمیری
خوشم با خاطراتم اینو از من نگیری
دلم از ابر و بارون به جز اسم تو نشنید
تو مهتاب شبونه فقط چشمام تو رو دید
نشو با من غریبه مثل نا مهربونا
بلاگردون چشمات زمین و آسمونها
میخوام برگردم اما میترسم
میترسم بگی حرفی نداری
،میترسم بگی عشقی نمونده
میترسم بری تنهام بزاری

هنوز پیش مرگتم من
بمیرم تا نمیری
خوشم با خاطراتم اینو از من نگیری

تو رو دیدم تو بارون دل دریا تو بودی
تو موج سبزه سبزه تن صحرا تو بودی
مگه میشه ندیدت تو مهتاب شبونه
مگه میشه نخوندت تو شعر عاشقونه

لحظه می میرد من آخر سر می پوسم حضرت عشق دست تو راباز میبوسم.

7 comments:

Anonymous said...

Ba Ham Por az ESHGH

Anonymous said...

سلام
چی بگم؟
...
نمی دونم خیلی چیزای این دنیا نیازی به هیچ گفتنی ندارن
یه حس می خواد که فریادشون بزنه
...عشق
...عمیق ترین درد دنیاست
...شاید دوست داشتنی ترین درد

Anonymous said...

دیدار روی ماه تو ای آرزوی دل
روز و شبم به کوی خرابات میبرد

Anonymous said...

vayyyy
in ahange kheyli ghashange ..
man kheyli dosesh daram :X

Anonymous said...

سلام عزیز
متنی که نوشتی خیلی زیباست
اينو جدي مي گم
بازم بهت سر می زنم
بای

Anonymous said...

ba salam khidmate shoma aghaye moh3en omedvaram ka ahliton khob basha khilli mamnon az enka ba man sare zadid
khoda negadar

aryan naghzgoo said...

webloge ghahsnagi dary be mans ar ebzan