12/29/2007

Elchilik ~ ( Post 88 - 1386/10/8 )

1/04/2007

LoCk MiNd

... درکـم میکنی

حالا خـودم را نگــاه میکنم

مـدتـی است بر خـلاف جـاذبه تــو در حـرکتم

و بر خـلاف تمام امواج ساتع شده از قلبت ، سنگدل شده ام

وبرخـلاف نوسـان های آرام و دقیق چشانت ، مبهوتانه مینگرم

به گمانم این مروارید هایی که از گونـه ام میغلتـند

یاد تو را آرام آرام در دلم محوتر میکنند

و شـاید هـم حسرت بی تو بودن را صـد چـندان

دیگر آیـنـه ها با من صـادق نیستـند

دیگر دل من هم صـاف وسـاده نیـست

خـبر داری یا نـه ، چـه بـد کـرده ای با دل من

که هـیـچ هـم بـرایـم با مـعـناسـت

حالا ساکتم . کم حرف و آرام ، منتظر م

فقـط همین ...منتظر

این برای تویست که با بغض به چشمانم نگاه کردی

و گفتی ، کلید دلت برای من

ومن هم بی تملق گفتم فقط برای تــــو

...یــادت ما نده است

حالا که ذهـنـم قـفـل شده نمیدانم بدون کـلـید ش مـرا چه خواهی کرد

حالا که افکارم برای تو نیست و پر شده ام از تهی

...حالا

حالا چـه سخت است بی تــو و برای تــو

..

.

.

.

.

.

پ ن 1

این هم از طرف من به تمام دوستانی که سال نو رو بهم تبریک گفتن




پ ن2

آزمونی در هیا هوی آزمون دیگر

...خدایا اصلآ حسش نیست

پایان این ترم عجیب به ترافیک ذهن دچار شدم