یاد مروارید شب چشمات منو کرده غرق رویات.
لبهای خشکم و چشمای تو نمناک میکرد گونه های خیسمو دستای تو پاک میکرد
برق چشمات آسمون تاریکمو آفتابی کرد
شوری اشکات زیرلبم برکه دلم دریایی کرد
پ. ن
سفر کردم که از یادم بری دیدم نمیشهآخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمیشه
غم دور از تو موندنیه بی بال وپرم کرد
نرفت ازیاد من عشق،سفرعاشق ترم کرد
هنوز پیش مرگتم من
بمیرم تا نمیری
خوشم با خاطراتم اینو از من نگیری
دلم از ابر و بارون به جز اسم تو نشنید
تو مهتاب شبونه فقط چشمام تو رو دید
نشو با من غریبه مثل نا مهربونا
بلاگردون چشمات زمین و آسمونها
میخوام برگردم اما میترسم
میترسم بگی حرفی نداری
،میترسم بگی عشقی نمونده
میترسم بری تنهام بزاری
هنوز پیش مرگتم من
بمیرم تا نمیری
خوشم با خاطراتم اینو از من نگیری
تو رو دیدم تو بارون دل دریا تو بودی
تو موج سبزه سبزه تن صحرا تو بودی
مگه میشه ندیدت تو مهتاب شبونه
مگه میشه نخوندت تو شعر عاشقونه
لحظه می میرد من آخر سر می پوسم حضرت عشق دست تو راباز میبوسم.